- دسته : پیامک های عاشقانه,,
- تاریخ ارسال : جمعه 26 فروردين 1390
- بازدید : 225
SMS هـای عـاشـــــــــقـانــــه
۲تا گل بگیر دستت ، یکی دست راست ، یکی دست چپ ولی من گل وسطی رو دوست دارم!
یافتن میلیون ها دوست معجزه نیست ، معجزه توئی که بین میلیون ها دوست ، تکی !
ميخواستم تصوير با تو بودن را نقاشي كنم، ديدم فاصله بينمان در ورق جا نميشود، كمي نزديكتر بيا ميخواهم با تو بودن را حس كنم.
مي دوني معني 721 چيه؟
يعني ميان 7 آسمان و 2 عالم، 1 جيگر مثل تو پيدا نميشه
میگن به یاد یکی بخوابی، خوابشو میبینی، میمیرم برات تا همیشه ببینمت
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .
توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه
نمیگویم فراموشم مکن هرگز، فقط گاهی به یاد آور اسیری را که میدانی از یادش نخواهی رفت
هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند، هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند، پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو میکند.
عشق شاه کلیدی است که درهای خوشبختی را باز می کند !
زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزومندم .
آنقدر عزیزی که وقتی در بهار قدم میزنی، برگ درختان برای بوسیدن جای پایت انتظار پاییز را می کشند
سلام .حالت خوبه؟ تو گم شدي؟؟!!!
.
.
.
آخه ديدم پشت شيشه يه مغازه نوشته يك تكه طلاي با ارزش پيدا شده گفتم شايد تو باشي
واسه مشق شبت ۱۰۰ بار بنویس اونی که یادش نمی کنی به یادته
دوستی مثل درخته، اینکه چقدر میتونه بلند بشه مهم نیست، اینکه چقدر ریشه اش میتونه عمیق بشه مهمه
میدونى فرق تو با کبوتر چیه؟ اون از قشنگیش اسیر می شه ولی تو با قشنگیت اسیر می کنى
چه دعایی کنمت بهتر از این، که خدا پنجره ای رو به اطاقت باشد
تقدیم به آنکه محبتش در خاطرم، خاطرش در یادم و یادش در دلم زنده است
ساحل دلت را به خدا بسپار، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد
دل را به یادت حواله میکنم، شاید روزی لبخندت را قسمتم کردی
تنها شادی زندگی ام این است كه هیچ كس نمی داند تا چه حد غمگینم!
همیشه عاشق کسی باش که قلبش به قدری بزرگ باشه که واسه جاکردن خودت تو قلبش مجبور نشی خودتو کوچیک کنی
خواستم توی قلبت خونه کنم دیدم زمینش خیلی گرونه! ما که فقیریم ، توی چشات چادر میزنیم
آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم، از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم، تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم، شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
تا تویی در خاطرم، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام
میخوام بیام کنار تو تا یکم لوست کنم/ اگه کسی اونجا نبود یواشکی بوست کنم
باهات میام نفس نفس/ تو آسمون توی قفس/ از اولش تا آخرش/ دوست دارم همین و بس
در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام/ تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام
عمری زندگی کردم تا بدانم عشق چیست/ عشق یک فرصت است و تکرار آن ممکن نیست
حتی اگه دیدن تو برام بشه خیلی محال/ مهم اینه دوستت دارم فاصله ها رو بی خیال
نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند / چشم انتظاری در دلم ، درد عجیبی میکند
قلب مرا آتش زدی هدیه به تو خاکسترش/ این دل وفادار تو بود اما نکردی باورش
یادت باشه زیر گند کبود/ تو بودی و من و کلی آدمای حسود/ تقصیر همون حسوداست که حالا/ هستی ما شده یکی بود یکی نبود
قبله ی من نگاه تو/ چشای من برای تو/ نگی که دوستت ندارم/ هر نفسم به یاد تو
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
مهرت ای دوست زمانی زدلم پاك شود/ كه همه پیكر من زیر زمین خاك شود
فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم/ من تا ابد ترانه ی عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود/ جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود
اگر من شاعرم شعرم تو هستی/ اگر من عاشقم عشقم تو هستی/ اگر من یک کتاب کهنه هستم/ بدان زیباترین برگش تو هستی
کنار آشنایی تو آشیانه میکنم/ فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم/ کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟/ و من برای زندگی تو را بهانه میکنم
نوشتم حرف دلم تا تو بخوانی/ که چون دورم ز تو دردم بدانی/ به غیر از تو کسی را دوست ندارم/ بمیرم گر مرا از خودت برانی
من آن ماهی افتاده در خاکم/ که تو را مانند دریا دوست دارم
شبی با دوست به سر بردن دو صد دنیا بها دارد/ خوشا آن کس که در دنیا رفیقی با وفا دارد
عشق یعنی دستهایم مال تو/ چشم های خسته ام دنبال تو/ عشق یعنی ما گرفتار همیم/ دوستدار هم وفادار همیم
گلهای بهشت سایبانت/ یک دسته ستاره ارمغانت/ یک باغ از گلهای نرگس/ تقدیم وجود مهربانت
تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو/ تو شدی زندگی من، همه یادم شده تو/ یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود/ می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو
دستم از دستت جداست/ این تمام ماجراست/ دلخوشم شاید بیایی/ فردا هم روز خداست
شبی دنبال معنایی برای دوست می گشتم/ تو بالاتر ز هر معنا و من بیهوده می گشتم
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم/ تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم/ تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی/ من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
می بوسیمت سه تایی/ من و غم و تنهایی/ امان از این جدایی/ دلتنگتم خدایی
همیشه هرجا که رفتم آخر جاده تو بودی/ اون که با دلخستگی هایش دل به من داده تو بودی
به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد/ دلش غمگین، خودش ساده، کمی از جنس ما باشد
عشق تو به تار و پود جانم بسته است/ بی روی تو درهای جهانم بسته است
نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن
به لبخندی مرا از غم رها کن/ مرا از بی کسی هایم جدا کن/ اگر مردن سزای عاشقان است/ برای مردنم هر شب دعا کن
دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر/ کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی...
به چشمم گفتم برایت اشک نریزه/ دلم گفت بباره که خاطرش خیلی عزیزه
تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته/ یه لحظه با تو بودن قشنگتر از بهشته
.
.
.
.
.
.